کد مطلب:95223 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:280

علی در میدانهای گوناگون











از امتیازات برجسته سخنان امیرالمومنین كه به نام «نهج البلاغه» امروز در دست ما است اینست كه محدود به زمینه خاصی نیست، علی به تعبیر خودش تنها در یك میدان اسب نتاخته است، در میدانهای گوناگون كه احیانا بعضی با بعضی متضاد است تكاور بیان را به جولان در آورده است. نهج البلاغه شاهكار است اما نه تنها در یك زمینه، مثلا: موعظه، یا حماسه، یا فرضا عشق و غزل، یا مدح و هجا و غیره. بلكه در زمینه های گوناگون كه شرح خواهیم داد.

این كه سخن شاهكار باشد ولی در یك زمینه البته زیاد نیست و انگشت شمار است ولی به هر حال هست. اینكه در زمینه های گوناگون باشد ولی در حد معمولی نه شاهكار، فراوان است، ولی اینكه سخنی شاهكار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات نهج البلاغه است.

بگذریم از قرآن كریم كه داستانی دیگر است، كدام 26 شاهكار را می توان پیدا كرد كه به اندازه نهج البلاغه متنوع باشد؟!

سخن نماینده روح است؛ سخن هر كس به همان دنیایی تعلق دارد كه روح گوینده اش به آنجا تعلق دارد، طبعا سخنی كه به چندین دنیا تعلق دارد نشانه روحیه ای است كه در انحصار یك دنیای

[صفحه 44]

بخصوص نیست. و چون روح علی محدود به دنیای خاصی نیست، (در همه دنیاها و جهانها حضور دارد، و به اصطلاح عرفا، «انسان كامل» و «كون جامع» و «جامع همه حضرات» و دارنده همه مراتب است) سخنش نیز به دنیای خاص محدود نیست. از امتیازات سخن علی اینست كه به اصطلاح شایع عصر ما چند بعدی است نه یك بعدی.

خاصیت همه جانبه بودن سخن علی و روح علی مطلبی نیست كه تازه كشف شده باشد، مطلبی است كه حداقل از هزار سال پیش اعجابها را بر می انگیخته است. سید رضی كه به هزار سال پیش تعلق دارد، متوجه این نكته و شیفته آن است، می گوید:

«از عجایب علی كه منحصر به خود اوست و احدی با او در این جهت شریك نیست اینست كه وقتی انسان در آن گونه سخنانش كه در زهد و موعظه و تنبه است تامل می كند، و موقتا از یاد می برد كه گوینده این سخن، خود، شخصیت اجتماعی عظیمی داشته و فرمانش همه جا نافذ و مالك الرقاب عصر خویش بوده است، شك نمی كند كه این سخن از آن كسی است كه جز زهد و كناره گیری چیزی را نمی شناسد و كاری جز عبادت و ذكر ندارد، گوشه خانه یا دامنه كوهی را برای انزوا اختیار كرده، جز صدای خود چیزی نمی شنود و جز شخص خود كسی را نمی بیند و از اجتماع و هیاهوی آن بی خبر است. كسی باور نمی كند كه سخنانی كه در زهد و تنبه و موعظه تا این حد موج دارد و اوج گرفته است از آن كسی است كه در میدان جنگ تا قلب

[صفحه 45]

لشكر فرو می رود، شمشیرش در اهتزاز است و آماده ربودن سر دشمن است، دلیران را به خاك می افكند و از دم تیغش خون می چكد، و در همین حال این شخص زاهدترین زهاد و عابدترین عباد است».

سید رضی آنگاه می گوید:

«من این مطلب را فراوان با دوستان در میان می گذارم و اعجاب آنها را بدین وسیله بر می انگیزم».

شیخ محمد عبده نیز تحت تاثیر همین جنبه نهج البلاغه قرار گرفته است، تغییر پرده ها در نهج البلاغه و سیر دادن خواننده، به عوالم گوناگون بیش از هر چیز دیگر مورد توجه و اعجاب او قرار گرفته است چنانكه خود او در مقدمه شرح نهج البلاغه اظهار می دارد.

قطع نظر از سخنان علی، بطور كلی روح علی یك روح وسیع و همه جانبه و چند بعدی است، و همواره به این خصلت ستایش شده است. او زمامداری است عادل، عابدی است شب زنده دار، در محراب عبادت گریان و در میدان نبرد خندان است، سربازی است خشن و سرپرستی است مهربان و رقیق القلب، حكیمی است ژرف اندیش، فرماندهی است لایق. او، هم معلم است و هم خطیب و هم قاضی و هم مفتی و هم كشاورز و هم نویسنده. او انسان كامل است و بر همه ی دنیاهای روحی بشریت محیط است.

صفی الدین حلی، متوفی در قرن هشتم هجری، درباره اش

[صفحه 46]

می گوید:


جمعت فی صلاتك الاضداد
و لهذا عزت لك الانداد


زاهد حاكم حلیم شجاع
فاتك ناسك فقیر جواد


شیم ما جمعن فی بشر قط
و لا حاز مثلهن العباد


خلق یخجل النسیم من اللطف
و بأس یذوب منه الجماد


جل معناك ان تحیط به
الشعر و یحصی صفاتك النقاد


از همه ی اینها گذشته، نكته ی جالب دیگر این است كه علی علیه السلام با اینكه همه درباره ی معنویات سخن رانده است، فصاحت را به اوج كمال رسانیده است. علی از می و معشوق و یا مفاخرت و امثال اینها- كه میدانهایی باز برای سخن هستند- بحث نكرده است. بعلاوه، او سخن را برای خود سخن و اظهار هنر سخنوری ایراد نكرده است، سخن برای او وسیله بوده نه هدف، او نمی خواسته است به این وسیله یك اثر هنری و یك شاهكار ادبی از خود باقی بگذارد، بالاتر اینكه سخنش كلیت دارد محدود به زمان و مكان و افراد معینی نیست. مخاطب او «انسان» است و به همین جهت نه مرز می شناسد و نه زمان، همه اینها میدان را از نظر شخص سخنور محدود و خود او را مقید می سازد.

عمده جهت در اعجاز لفظی قرآن كریم اینست كه با اینكه یكسره موضوعات و مطالبش با موضوعات سخنان متداول عصر خود مغایر است و سر فصل ادبیات جدیدی است و با جهان و دنیای دیگری سر و كار دارد، زیبایی و فصاحتش در حد اعجاز است، نهج البلاغه در این جهت نیز مانند سایر جهات متاثر از قرآن و در حقیقت فرزند قرآن است.

[صفحه 47]


صفحه 44، 45، 46، 47.